شرایط و آداب انفاق:
اشاره
شرایط و آداب انفاق:
افزون بر شرایط اختصاصیِ هر یک از اقسام واجبِ انفاق، شماری از شرایط و آداب عام انفاق در قرآن مورد تأکید قرار گرفته که مهمترین آنها عبارت است از:
1. اسلام و ایمان:
1. اسلام و ایمان:
انفاق هنگامی مقبول خداوند و موجب پاداش خواهد بود که انفاق کننده، به خدا و پیامبر ایمان داشته باشد: «ءامِنُوا بِاللّهِ ورَسولِهِ واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ فَالَّذینَ ءامَنوا مِنکُم واَنفَقوا لَهُم اَجرٌ کَبیر» (حدید/57 ،7)، ازاینرو انفاق منافقان بدین جهت که آنان در باطن به خدا و رسول ایمان نیاورده بودند، مردود معرفی شده است[1]: «قُل اَنفِقوا طَوعـًا اَو کَرهـًا لَن یُتَقَبَّلَ مِنکُم ... * و ما مَنَعَهُم اَن تُقبَلَ مِنهُم نَفَقـتُهُم اِلاّ اَنَّهُم کَفَروا بِاللّهِ وبِرَسولِه» (توبه/9، 53 ـ 54)؛ همچنین انفاق کافران هیچ سودی برای آنان ندارد و موجب پاداش نمیشود.[2] (بقره/2،264) آیه 117 آلعمران/3 انفاق کافران را به بادی بسیار سرد تشبیه کرده که به زراعت قومی که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آن را نابود سازد: «مَثَلُ ما یُنفِقونَ فی هـذِهِ الحَیوةِ الدُّنیا کَمَثَلِ ریح فیها صِرٌّ اَصابَت حَرثَ قَوم ظَـلَموا اَنفُسَهُم فَاَهلَکَتهُ ...»
2. قصد قربت و پرهیز از ریا:
2. قصد قربت و پرهیز از ریا:
انفاق هنگامی پذیرفته و موجب پاداش میشود که تنها برای رضایت خداوند باشد: «و ما ءاتَیتُم مِن زَکوة تُریدونَ وجهَ اللّهِ فَاُولـئِکَ هُمُ المُضعِفون» (روم/30،39) مراد از زکات را در این آیه مطلق انفاق در راه خدا دانستهاند[3] (نساء/4، 114؛ لیل/92، 18 ـ 20)؛ همچنین یکی از معانیِ «قرض حَسَن» در آیه 11 حدید/57 : «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا» صدق نیت انفاق کننده ذکر شده است.[4] در آیه 265 بقره/2 انفاقی که برای خشنودی خدا انجام شود، به بوستانی بر بلندی تشبیه شده که اگر باران درشت قطره بر آن ببارد، میوه خود را دو چندان دهد و اگر باران نرم هم بر آن ببارد سودمند است[5]: «و مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ وتَثبیتـًا مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّة بِرَبوَة اَصابَها وابِلٌ فَـاتَت اُکُلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَـلٌّ ...» در برابر، انفاقِ آلوده به ریا* و تهی از نیت خالصانه، به قطعه سنگی تشبیه شده که بر آن لایه نازکی از خاک باشد و با بارش بارانِ درشت قطره، صاف و بیثمر رها شود[6]: «کَالَّذی یُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ ولا یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفوان عَلَیهِ تُرابٌ فَاَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلدًا ...» (بقره/2، 264) چنین انفاقی نزد خداوند مقبول نیست و هیچ پاداشی ندارد. (همان آیه و نیز روم/30،39)
3. پرهیز از منت گذاری و آزارسانی:
3. پرهیز از منت گذاری و آزارسانی:
شرط دیگر بهرهمند شدن انفاقگران از پاداش الهی این است که انفاق با منّت گذاشتن بر نیازمندان یا آزار آنان همراه نباشد: «اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ لایُتبِعونَ ما اَنفَقوا مَنًّا ولاَ اَذًی لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ولا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» (بقره/2،262)، ازاینرو در برخی آیات مؤمنان از منت* گذاشتن بر انفاق شونده منع شدهاند (مدثّر/74،6)[7] و این کار موجب بطلان (حبط) انفاق شمرده شده است[8]: «یـاَیُّها الَّذینَ ءامَنوا لاتُبطِـلوا صَدَقـتِکُم بِالمَنِّ والاَذی» (بقره/2،264) در آیه 263 بقره/2 گفتار نیکو و درگذشتن از خطای نیازمندان بهتر از چنین انفاقی به شمار رفته است: «قَولٌ مَعروفٌ ومَغفِرَةٌ خَیرٌ مِن صَدَقَة یَتبَعُها اَذیً» مراد از «قَولٌ مَعروفٌ» گفتار ملایم و پسندیده با نیازمندان یا دعا کردن برای آنان در صورتی است که آنها نیاز خود را با ملایمت اظهار کنند و مراد از «مَغفِرةٌ» درگذشتن از خطای نیازمندان سائل در مواردی است که آنان نیازخود را با خشونت و به گونه ناشایست اظهار میکنند.[9]برخی مراد از «قَولٌ مَعروفٌ» را وعده نیکو و مراد از «مَغفرةٌ» را عفو و گذشت از ظلم سائل دانستهاند.[10]
4. انفاق از مال حلال:
4. انفاق از مال حلال:
قرآنکریم به مؤمنان فرمان داده که از اموال پاکیزهای که به دست آوردهاند انفاق کنند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم» (بقره/2،267) برخی مفسران مراد از «طیبات» را اموال حلال دانستهاند.[11] این آیه درباره گروهی نازل شده که ثروتهای فراهم آمده از طریق ربا را در راه خدا انفاق میکردند.[12] بنابر حدیثی، امام صادق(علیه السلام) به شخصی که با مال دزدیده شده انفاق میکرد فرمود: خداوند تنها از پرهیزکاران (اعمال خیر را) میپذیرد:«اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقین» (انعام/5 ،27)[13] این شرط که در لزوم آن از دیدگاه فقهی تردیدی نیست از برخی آیات دیگر نیز استفاده شده است؛ از جمله: 245 و 270 بقره/2.[14]
5 . انفاق از چیزهای محبوب و مرغوب:
5 . انفاق از چیزهای محبوب و مرغوب:
از شرایط دیگر بهرهمندی از پاداش الهی در انفاق این است که انفاق از سرمایههای مورد علاقه انفاق کننده صورت گیرد: «لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ» (آلعمران/3،92) از دیدگاه قرآن ابرار کسانیاند که با وجود علاقهمندی به مال، آن را به مسکین و یتیم و اسیر میبخشند: «اِنَّ الاَبرارَ ... ویُطعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکینـًا ویَتیمـًا واَسیرا» (انسان/76، 5 ـ 8) البته این تفسیر مبتنی بر این نظر است که ضمیر «حُبِّهِ» به طعام بازگردد.[15] در آیه 177 بقره/2 نیز قید مذکور (عَلی حُبِّه) برای انفاق ذکر شده است؛ همچنین مؤمنان مأمور شدهاند که از اموال مرغوب و سالم انفاق کنند و از انفاق اموال نامرغوب بپرهیزند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم ... ولا تَیَمَّموا الخَبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ ولَستُم بِـاخِذیهِ اِلاّ اَن تُغمِضوا» (بقره/2، 267) برخی مراد از «طَیِّبات» را در این آیه مال بیعیب و نقص دانستهاند[16]؛ همچنین روایت شده که این آیه در مورد مسلمانانی نازل شده که خرمای خشک و نامرغوب را با خرمای خوب میآمیختند و به مستمندان میدادند.[17] برخی مراد از «فحشاء» را در آیه 268 بقره/2 انفاق کردن از جنس نامرغوب و پست دانستهاند: «الشَّیطـنُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ ویَأمُرُکُم بِالفَحشاء» زیرا انفاق جنس پست معصیت خدا بوده و معصیت الهی نوعی فحشاست.[18]
6 . میانهروی درانفاق:
6 . میانهروی درانفاق:
شرط مهم دیگر برای انفاق، رعایت اعتدال* و پرهیز از افراط و تفریط در این کار خیر است: «والَّذینَ اِذا اَنفَقوا لَم یُسرِفوا ولَم یَقتُروا و کانَ بَینَ ذلِکَ قَوامـا» (فرقان/25،67 ؛ اسراء/17، 29) در تفسیر این آیه از امام صادق(علیه السلام)چنین نقل شده که آن حضرت مشتی سنگریزه برداشت و آن را محکم در دست گرفت و فرمود: این «اِقتار» است و مشتی دیگر برگرفت و چنان دست را گشود که همه ریگها ریخت و فرمود که این «اسراف»* است و بار سوم که سنگریزهها را برداشت، دست را تا آن حد گشود که برخی از ریگها ریخت و برخی دیگر ماند و فرمود: این «قَوام» است.[19] برخی گفتهاند که اسراف، انفاق در معصیت خدا، اقتار خودداری از طاعت خدا و قوام انفاق در طاعت خداست.[20] خداوند در آیه 29 اسراء/17 خطاب به پیامبر فرموده که هرگز دست خود را بر گردنت زنجیر مکن و بیش از حد دست خود را مگشای تا مورد نکوهش قرار گیری: «و لا تَجعَل یَدَکَ مَغلولَةً اِلی عُنُقِکَ ولا تَبسُطها کُلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ مَلومـًا مَحسورا» به نظر مفسران مفاد جمله نخست آیه، نهی از انفاق نکردن و مفاد جمله دوم زیادهروی در آن است و این آیه به میانهروی در انفاق توصیه میکند[21]؛ همچنین برخی مراد از به هلاکت انداختن خود را در آیه 195 بقره/2، اسراف در انفاق و مثلا بخشیدن همه دارایی خود دانستهاند.[22] کلمه «عفو» در آیه 219 بقره/2: «یَسـَلونَکَ ماذَا یُنفِقونَ قُلِ العَفوَ» به اموال مازاد تفسیر شده است.[23] به تعبیر دیگر، مؤمنان باید زاید بر نیاز خود و خانواده خود را انفاق و میانهروی را رعایت کنند.[24] واژه انفاق و مشتقات آن در آیات متعدد با «مِنْ» تبعیضیه ذکر شده که بیانگر انفاق بخشی از اموال است[25]؛ مانند: «و مِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» (بقره/2،3) گاه برای اثبات این امر به تعابیر دیگر همچون عدم تبذیر در آیه «وءاتِ ذَا القُربی حَقَّهُ والمِسکینَ وابنَ السَّبیلِ ولا تُبَذِّر تَبذیرا» (اسراء/17،26) استناد شده است.[26]
7. انفاق نهانی:
7. انفاق نهانی:
هرچند انفاق در راه خدا، چه آشکار باشد و چه نهان، دارای اجر و پاداش است: «اَلَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم بِالَّیلِ والنَّهارِ سِرًّا وعَلانِیَةً فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ولا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» (بقره/2،274؛ رعد/13،22؛ ابراهیم/14،31؛ نحل/16،75؛ فاطر/35، 29)؛ ولی انفاق پنهانی پاداش بیشتری دارد:«اِن تُبدوا الصَّدَقـتِ فَنِعِمّا هِیَ واِن تُخفوها وتُؤتوهَا الفُقَراءَ فَهُوَ خَیرٌ لَکُم ویُکَفِّرُ عَنکُم مِن سَیِّـاتِکُم» (بقره/2،271)، زیرا در چنین انفاقی ریا قطعاً ممکن نیست و آبروی نیازمندان نیز محفوظ میماند.[27] برخی از مفسران گفتهاند که این امر ویژه انفاقهای مستحب است؛ اما انفاقهای واجب بهتر است آشکار باشد.[28] در احادیث هم این نکته مطرح شده است.[29]
8 . انفاق در شرایط دشوار:
8 . انفاق در شرایط دشوار:
انفاق چه در حال گشایش روزی و عدم وجود نیاز شدید خود فرد یا جامعه و چه در حال سختی و نیاز شدید، استحقاق پاداش دارد: «و سارِعوا اِلی مَغفِرَة مِن رَبِّکُم وجَنَّة عَرضُهَا السَّمـوتُ والاَرضُ اُعِدَّت لِلمُتَّقین * اَلَّذینَ یُنفِقونَ فِی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ ...» (آلعمران/3،133 ـ 134)؛ امّا انفاق در شرایط بحرانی و دشوار از اجر بیشتری برخوردار است، چنانکه قرآن کریم انفاق قبل از فتح را که دوره مشقّتِ مسلمانان بود، برتر از انفاق پس از فتح دانسته است: «لا یَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وقـتَلَ اُولـئِکَ اَعظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعدُ وقـتَلوا وکُلاًّ وعَدَ اللّهُ الحُسنی» (حدید/57 ،10) برخی مراد از «فتح» را در این آیه صلح حدیبیه و برخی فتح مکه دانستهاند[30]؛ ولی شماری دیگر احتمال دادهاند که مراد، مطلق فتح و پیروزی باشد و ایثار جان و مال در شرایط بحرانی و دشوار به طور کلی برتر از یاری اسلام در شرایط عادی باشد.[31]
افزون بر این موارد، آداب و ویژگیهای مطلوب و نامطلوب دیگری نیز برای انفاق در شماری از آیات قرآن آمده است؛ مانند اینکه انفاق باید بدون کراهت و با رغبت و رضایت باطنی صورت گیرد و کراهت در انفاق از ویژگیهای انفاق منافقان شمرده شده است[32]: «... و لا یُنفِقونَ اِلاّ وهُم کـرِهون» (توبه/9،54)؛ همچنین در برخی آیات تعابیری آمده که مفسران آنها را اشارهای کلّی به شرایط و آداب انفاق دانستهاند؛ مانند تعابیر «قَرضاً حَسَناً» در آیه 11 حدید/57 .[33]
مصارف انفاق:
اشاره
مصارف انفاق:
در آیات بسیاری از انفاق در راه خدا به گونه مطلق (فی سَبیلِ اللّهِ) سخن به میان آمده مانند: «واَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ ...» (بقره/2،195، 261 ـ 262؛ انفال/8 ، 60 ؛ محمد/47،38؛ حدید/57 ،10) هرچند شأن نزول برخی از این آیات موارد خاصی مانند جهاد در راه خدا بوده[34]؛ ولی به تصریح مفسران «فی سَبیلِ اللّهِ» تعبیری عام است و همه کارهای خیر و هر کار مشروع را دربرمیگیرد؛ مانند جهاد با دشمن، حجّ، ساختن پل، مسجد و مانند اینها، کمک کردن به نیازمندان و یتیمان و جز آن.[35] با این همه، در برخی آیات، مصارف ویژهای برای انفاق ذکر شده و برخی موارد مصرف دارای ویژگیهایی به شمار رفته و بر سایر موارد مقدم شده است. این موارد عبارت است از:
1. خویشاوندان:
1. خویشاوندان:
در آیات متعددی که از مصارف انفاق سخن رفته، خویشاوندان مقدم بر دیگران ذکر شدهاند: «ولـکِنَّ البِرَّ مَن ... وءاتَی المالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی القُربی ...» (بقره/2،177؛ اسراء/17،26؛ نور/24،22) در آیه 8 نساء/4 آمده که اگر خویشاوندان هنگام تقسیم ارث حاضر بودند سهمی به آنان بدهید: «واِذا حَضَرَ القِسمَةَ اُولوا القُربی ... فَارزُقوهُم مِنه» مراد از خویشاوندان در این آیه کسانیاند که در آیات ارث سهمی برای آنان مقرر نشده است.[36] برخی این حکم را وجوبی دانستهاند؛ ولی با توجه به اینکه وارثان در شریعت مشخص و معلوم شدهاند، این نظر را مردود شمردهاند.[37]نظر دیگر این است که این حکم استحبابی با آیه 11 نساء/4 که در آن برخی صاحبان سهام ارث تعیین شدهاند، نسخ گردیده است؛ ولی این نظر هم مردود شمرده شده است.[38] از میان خویشاوندان، پدر و مادر (والدَیْن) بر دیگران مقدماند: «یَسـَلونَکَ ماذا یُنفِقونَ قُل ما اَنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ والاَقرَبینَ ...» (بقره/2،215) «والدین» شامل اجداد نیز میشود.[39] برخی آیه زکات را ناسخ این آیه دانستهاند؛ ولی با توجه به عام بودن مفهوم این آیه نسبت به انفاقهای واجب و مستحب این نظر پذیرفته نشده است.[40] در احادیث هم اولویت خویشاوندان، به ویژه بستگان نزدیک بر دیگران در انفاق تأکید شده است.[41] ( => خویشاوندی)
2. یتیمان:
2. یتیمان:
مورد دیگر صرف مال در انفاق، یتیمان نیازمند هستند: «قُل ما اَنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ ... والیَتـمی» (بقره/2،215، 177؛ نساء/4،8) در این میان، یتیمِ خویشاوند بر دیگر ایتام مقدم است[42]: «اَو اِطعـمٌ فی یَوم ذی مَسغَبَه * یَتیمـًا ذا مَقرَبَه» (بلد/90،14 ـ 15) ( => یتیم)
3. فقرا و مساکین:
3. فقرا و مساکین:
نیازمندان و فقیران دیگر مورد صرف انفاقاند: «و لـکِنَّ البِرَّ ... والمَسـکینَ» (بقره/2،177؛ نساء/4،8) در آیه 38 روم/30 به پیامبر امر شده که حق مسکینان را بدهد: «وءاتِ ذَا القُربی حَقَّهُ والمِسکینَ» بیشتر تفاسیر[43] مراد از این حق را حقوق واجب مانند زکات، خمس و رفع نیازهای ضروری نیازمندان و برخی[44] اعم از حقوق واجب و مستحب دانستهاند. نیازمندان آبرومند که دست نیاز به سوی دیگران نمیگشایند، بر دیگران مقدماند:«لِلفُقَراءِ الَّذینَ اُحصِروا فی سَبیلِ اللّهِ لایَستَطیعونَ ضَربـًا فِی الاَرضِ یَحسَبُهُمُ الجاهِلُ اَغنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعرِفُهُم بِسِیمـهُم لایَسـَلونَ النّاسَ اِلحافـًا» (بقره/2،273) شاید ذکر فقیر قانع (آن که نیاز خود را ابراز نمیکند) پیش از مُعْتَرّ (آن که دست نیاز به سوی دیگران دراز میکند)[45] در آیه 36 حجّ/22: «و اَطعِموا القانِعَ والمُعتَرَّ» به تقدم اینگونه نیازمندان اشاره داشته باشد. برخی مفسران معنای فقیر و مسکین را یکسان میدانند؛ ولی برخی آن دو را مترادف ندانسته و گفتهاند که فقیر کسی است که درخواست کمک (سؤال) نمیکند؛ ولی مسکین سؤال میکند، یا فقیر کسی است که مال اندکی دارد؛ ولی مسکین هیچ مالی ندارد. اقوال دیگری نیز وجود دارد.[46]
4. ابن السبیل:
4. ابن السبیل:
مسافرانی که به علت از دست دادن توان مالی خود از ادامه سفر خود باز ماندهاند نیز از جمله مصارف انفاقاند: «قُل ما اَنفَقتُم مِن خَیر فَلِلولِدَینِ ... وابنِ السَّبیلِ» (بقره/2،215) در برخی اقسام واجب انفاق مانند زکات و خمس، ابنالسبیل* از جمله موارد صرف مال شمرده شده است. (انفال/8 ، 41؛ توبه/9، 60)
5 . مهاجران در راه خدا:
5 . مهاجران در راه خدا:
از دیگر موارد صرف مال در انفاق، کسانی هستند که بر اثر هجرت* کردن در راه خدا امکان تأمین معاش خود را ندارند. (بقره/2،273) این آیه در مورد اصحاب صفّه نازل شد که به مدینه مهاجرت کرده بودند و به سبب شرکت کردن در جنگها قادر به تأمین معاش خود نبودند.[47] در آیهای دیگر، قرآن از انفاق مردم مدینه به مهاجران سخن به میان آورده و آن را ستوده است: «والَّذینَ تَبَوَّءُو الدّارَ والایمـنَ مِن قَبلِهِم یُحِبّونَ مَن هاجَرَ اِلَیهِم ولا یَجِدونَ فی صُدورِهِم حاجَةً مِمّا اوتوا ویُؤثِرونَ عَلی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ» (حشر/59 ،9)، در آیه 22 نور/24 نیز مسلمانانی که بر ترک انفاق به برخی مهاجران سوگند یاد کردهاند، نکوهش شده و از این کار منع شدهاند: «ولا یَأتَلِ اولُوا الفَضلِ مِنکُم والسَّعَةِ اَن یُؤتوا اولِی القُربی ... والمُهـجِرینَ فی سَبیلِ اللّهِ» به گفته برخی مفسران، این آیه درباره سوگند ابوبکر درباره اینکه به مسطح که مردی تهیدست از مهاجران بود (به علت مشارکت او در ماجرای اِفک) کمک مالی نکند نازل گردید.[48]
6 . سائلان:
6 . سائلان:
آنها که دست نیاز به سوی دیگران دراز میکنند (سائلان) استحقاق برخوردار شدن از انفاق را دارند: «واَمَّا السّائِلَ فَلا تَنهَر» (ضحی/93،10؛ بقره/2،177) قرآن مؤمنان حقیقی را کسانی میداند که در اموال خود حقی برای سائلان و محرومان قرار میدهند: «و فی اَمولِهِم حَقٌّ لِلسّائِلِ والمَحروم» (ذاریات/51 ،19؛ معارج/70،24) برخی احادیث منقول از اهل بیت(علیهم السلام)مراد از حق را در این آیات مالی شمردهاند که مؤمنان به صورت هفتگی یا ماهانه یا سالانه به سائلان و نیازمندان میپردازند[49] و کمک کردن به سائل، هرچند گمان بینیازی او برود، بسیار توصیه شده است.[50] در برخی روایات دیگر درباره علت این کار آمده است که گاهی فرشتگان الهی برای آزمودن برخی انسانها به در خانه آنها مراجعه کرده و از آنان چیزی طلب میکنند.[51]
7. آزادسازی بردهگان:
7. آزادسازی بردهگان:
آزادسازی بردگان به عنوان کاری واجب و گاه مستحب در برخی آیات قرآن از مصارف انفاق ذکر شده است. در آیه 177 بقره/2 آزادی برده از وجوه برّ معرفی شده و در آیات 11 ـ 13 بلد/90 آن را گردنهای سخت دانسته و افرادی که با آزادی بردگان از آن عبور نمیکنند را نکوهش کرده است: «فَلا اقتَحَمَ العَقَبَه * و ما اَدرکَ مَا العَقَبَه * فَکُّ رَقَبَه» در آیهای دیگر به مؤمنان سفارش شده که از طریق انعقاد قرارداد مکاتبه با بردگان و هزینه کردن بخشی از اموال خود در این راه، زمینه آزادی آنان را فراهم کنند: «والَّذینَ یَبتَغونَ الکِتـبَ مِمّا مَلَکَت اَیمـنُکُم فَکاتِبوهُم ... وءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتـکُم» (نور/24،33) ( => بردگی)
8 . جهاد در راه خدا:
8 . جهاد در راه خدا:
در آیه 60 انفال/8 مسلمانان به تهیه کردن ابزارآلات نظامی و صرف مال در این راه ترغیب شدهاند: «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة ... و ما تُنفِقوا مِن شَیء فی سَبیلِ اللّهِ یُوَفَّ اِلَیکُم» همچنین در آیهای دیگر مؤمنان مأمور شدهاند که با ترک نکردن انفاق در راه جهاد* که موجب غلبه دشمن بر آنان میشود[52] خود را به هلاکت نیندازند: «واَنفِقوا فی سَبیلِ اللّهِ ولا تُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَةِ» (بقره/2،195)، ازاینرو برخی بر آناند که اگر مسلمانان به مقدار نیاز در این راه انفاق نکنند بر امام عادل واجب است که آنان را به این کار وادارد.[53] البته کسانی که توانایی مالی کافی ندارند مسئولیتی نخواهند داشت: «لَیسَ عَلَی الضُّعَفاءِ ... و لا عَلَی الَّذینَ لا یَجِدونَ ما یُنفِقونَ حَرَجٌ ...» (توبه/9،91)
9. مؤلفة القلوب:
9. مؤلفة القلوب:
از جمله مصارف انفاقهای واجب (مانند زکات)، کمک کردن به کافران به انگیزه جلب محبت آنان و دلجویی از آنهاست (توبه/9،60)؛ همچنین اصولا انفاق به آنان مستحب و موجب پاداش الهی است: «لَیسَ عَلَیکَ هُدهُم ولـکِنَّ اللّهَ یَهدی مَن یَشاءُ وما تُنفِقوا مِن خَیر فَلاَِنفُسِکُم» (بقره/2،272) در شأن نزول این آیه نقل شده که ابتدا مسلمانان حاضر نبودند که به غیر مسلمانان کمک مالی کنند و این آیه نازل شد و این کار را روا شمرد[54]؛ نیز نقل شده که مادر و جده کافر زنی مسلمان به نام اسماء از او درخواست کمک کردند؛ ولی او به سبب کفر آنان، از انفاق کردن خودداری کرد و این آیه نازل شد.[55] البته انفاق کردن تنها به کافرانی جایز است که با مسلمانان به جنگ برنخیزند و آنان را از دیارشان بیرون نکنند: «لا یَنهـکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقـتِلوکُم فِی الدّینِ و لَم یُخرِجوکُم مِن دیـرِکُم اَن تَبَرّوهُم وتُقسِطو ا اِلَیهِم» (ممتحنه/60 ،8) ( => مؤلفة القلوب)
افزون بر مصارف مذکور، میتوان به برخی مصارف انفاق واجب که در قرآن ذکر شده و عمدتاً به زکات مربوط میشود اشاره کرد[56]؛ از جمله «العـمِلینَ عَلَیها» یعنی آنها که برای جمعآوری و نگاهداری زکات کوشش میکنند و «غارمان» یا بدهکاران: «اِنَّمَا الصَّدَقـتُ لِلفُقَراءِ و ... والعـمِلینَ عَلَیها و ... والغـرِمینَ» (توبه/9،60)